در زمانی که وفا قصه برف به تابستان است

 

و صداقت گل نایابیست

 

و در آینه چشمان شقایق ها نیز

 

عابر ظالم و بی عاطفه غم جاریست

به چه کسی باید گفت:

با تو خوشبخت ترین انسانم؟

شنبه 2 شهريور 1392 8:16 |- h@midreza -|


3sh5fxmf6d0n7hc0pcxe.jpg

 

نمـــــیـدانــــی،

چه دردی دارد !

وقـــتـی ..

حــــالـم ..

در واژه هــا هــم نــمی گنــــجــد

یک شنبه 27 مرداد 1392 9:35 |- h@midreza -|


 

خوشحالم !!!

آنقدر که نمی دانم

کدام یک از درد هایم را فراموش کرده ام !
 
1375685889113537_large.jpg

 

یک شنبه 27 مرداد 1392 9:32 |- h@midreza -|



 یکی نوشت..یکی خوند

 

بازم نوشت..بازم خوند

 

اخرش اونی که نوشت..مرد

 

اما

 

اونی که میخوند موند

 

حالا من مینویسم.

 

تو بخون

من میمیرم ..تو بمون

 

یک شنبه 20 مرداد 1392 12:18 |- h@midreza -|




 

 

 

بهش گفتم حقیقت رو بگو تا روشن شم

 

 

 

 

 

وقتی حقیقت رو گفت کلا” خاموش شدم . . .

 

سه شنبه 15 مرداد 1392 19:16 |- h@midreza -|


سلامتی اونایی که ؛


براشون مهم نیست عشقشون قشنگترین موجود دنیا باشه ...


فقط می خوان کسی کنارشون باشه که

 

 بشه باهاش قشنگترین دنیا رو ساخت ...
 
 

سه شنبه 15 مرداد 1392 14:36 |- h@midreza -|


ڪـنار تـــو تنهاتـــــر شـבه ام

از تــو تا اوج تــو ، زنـבگـے مـלּ گسترבه استـــــــ


از مـלּ تا مـלּ ، تـــو گسترבه اے

بــا تــو برخورבم ، بــه راز پرستش پیــوستم


از تو به راه افتاבم ، به جلوه ے رنج رسیـבم


و بــا ایــלּ همه اے شفافـــــــــــ


و بـــا ایــלּ همه اے شگرفــــــــــ


مرا راهـے از تـــو به בر نیستـــــــ

زمیـלּ بـــــاراלּ را صـבا مـے زنـב

مــלּ تـــــو را...



سه شنبه 15 مرداد 1392 14:25 |- h@midreza -|


 

خیلــــی وقت است کـــــــه "بی تــــــابم" . . .؛

دلـــــــم تــــــــاب میخواهد . . .!

و یک هــــُــلِ محــــکم . . .,

کـــــه دلم هــُـــرّی بریزد پایین . .,

هر چـــــه در خودش تلنبار کرده را . . .!

سه شنبه 15 مرداد 1392 14:20 |- h@midreza -|


دلمـ كہ مے گیرد

بہ خودمـ وعده روزهاے خوبــ ـــ را مے دهمـ...

از هماט روزهاے خوبے كہ سالهاستــ ـــــ

بہ امید رسیدنشاט

تقویمـ را خط خطے مے كنمـ.....

[تصویر:  u07glnvy6e5csmcqmzj4.gif]

سه شنبه 15 مرداد 1392 10:7 |- h@midreza -|


 

 

دلگیر نباش ،

 

 

تقصیر از خودت بود !


دسته کلید علاقه که گم شد

 

 

باید عوض میکردی قفل تمام آرزو ها را . . .

دو شنبه 14 مرداد 1392 18:52 |- h@midreza -|


دیگر هیچ مزه ایی
دلچسب نخواهد بود
من تمام
حس چشاییم را
روى لبانت
جا گذاشته ام …

دو شنبه 14 مرداد 1392 16:28 |- h@midreza -|


نازنینم! می‌دانم که می‌دانی چقدر دوستت دارم

می‌دانی که می‌دانم چه اندازه جوانی ات را دوست داری

بگذار سال‌هایمان بگذرد نازنین

چین و چروک صورتت که زیاد شود

خواهی‌ دید چقدر پیری ات را بیشتر دوست دارم!

دو شنبه 14 مرداد 1392 12:45 |- h@midreza -|


برای قـدم زدن با تو
هر از گاهی از خودم،
بیرون می‌زنم،
روحم هنوز،
به خانه بَر‌نگشته است!

دو شنبه 14 مرداد 1392 11:55 |- h@midreza -|


یه وقتایی لازم نیست حرفی زده شه بین دو نفر...

همین که دستت رو آروم بگیره.....

یه فشار کوچیک بده.....

این یعنی من هستم تا آخرش.....

همین کافیه....!


99016396809310834735.jpg

چهار شنبه 9 مرداد 1392 8:40 |- h@midreza -|


 

مُهم نیست!


که تـو با مـن چـه میکنـی


بیا ببیــن


"بـَرای تـو"


من با خـودم چـه میکنـم!


2ksau0yuj2upwm2libn4.jpg

 

چهار شنبه 9 مرداد 1392 8:26 |- h@midreza -|




ﺁﻏﻮﺵ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩارم؛

 ﮐﻪ ﺑﻮﯼ " ﺑﯽ،ﮐﺴﯽ " ﺑﺪﻫﺪ

 ﻧﻪ ﺑﻮﯼ " ﻫﺮﮐﺴﯽ..."


شنبه 29 تير 1392 10:1 |- h@midreza -|


 



اینجا

امشب

تنهایی من در حد بی كسیست

 


امشب اینجا یکی از شبای تنهایی منه


خیلی خسته ام


از خیلیا دلگیرم......





شنبه 29 تير 1392 9:4 |- h@midreza -|



 

سلـآمتــےخـودمون کهـ خـوبیمـ!
 
 

 
امـا همهـ فـکـر مــیکنـن خـوبـــے از خـودشونهـ !



http://s3.picofile.com/file/7586151933/1336835094386296_orig.jpg

شنبه 29 تير 1392 7:56 |- h@midreza -|



 

 

شنیدیم٬ میگن:

 

 
 
 
وقتی یه دختر بخاطر یه پسر اشک میریزه ،
یعنی واقعن دوسش داره...

اما ....وقتی یه پسر بخاطر یه دختر اشک بریزه ،

یعنی دیگه هیچوقت نمیتونه کسیو مثل اون دوست داشته باشه ....

شنبه 29 تير 1392 7:54 |- h@midreza -|


آرامگاه حقیقی ما در خاک نیست، 

در سینه کسانی است که فراموشمان نمی کنند… 

شنبه 29 تير 1392 7:51 |- h@midreza -|


همیشــــه بــرایـــم ســوال استـــــــــ :


اگــــــر قــــــــرار بــــــود


روزی او را نــــــداشتـــه بــاشـــم،


چــرا خـــدا خــــواستــــــــــــ


کـــه دوستــــش داشتــــه بـــاشـــم؟!

شنبه 29 تير 1392 6:34 |- h@midreza -|


سه شنبه 25 تير 1392 14:17 |- h@midreza -|


justice the same عدالت یعنـی همیـن

عدالت، یعنـی همیـن،
تو،
دلـم را بُردی.
مـن،
خیالت را…!

سه شنبه 25 تير 1392 13:51 |- h@midreza -|


i love my eyes when u look into them

i love my name when u say it

i love my heart when u love it

i love my life when u are in it

 

سه شنبه 25 تير 1392 11:46 |- h@midreza -|


 

دستانت را ،

 

در برابرم مشت می کنی . . .

 

میپرسی گل یا پوچ ؟

 

در دلم می گویم :

 

فقط دستانت . . .

سه شنبه 25 تير 1392 11:36 |- h@midreza -|



 

بـایـد کـسـی را پـیـدا کـنـم


  کـه دوسـتـم داشـتـه بـاشـد (!)


 آنـقـدر کـه یـکـی از ایـن شـب هـای لـعـنـتـی

 
  آغـوشـش را بـرای مـن و یـک دنـیـا خـسـتـگـی اَم بـگـشـایـد...

 
  هـیـچ نـگـویـد!     هـیـچ نـپـرسـد... 


  فـقـط مـرا در آغـوش بـگـیـرد...

بـعـد هـمـانـجـا بـمـیـرم...

سه شنبه 25 تير 1392 11:34 |- h@midreza -|


 

عشق اون نیست که در اوج رابطه پاک بمونی

عشق اونه که در اوج اختلاف,خیانت نکنی

 

دو شنبه 10 تير 1392 10:27 |- h@midreza -|



لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم

 
 
تا بخوانی و بفهمی چقدرجایت خالیست . . .
 
 
 
 
 
تا بدانی نبودنت آزارم می دهد . . .
 
 
 
لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان . . .
 
 
 
که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد
 
 
 
لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است و پُر شیار . . .
 
 
 
لمس کن لحظه هایم را
 
 
. . .
 
 
تویی که نمیدانی من که هستم٬
 
 
 
لمس کن این با تو نبودن ها را
 
 
لمس کن . . .

چهار شنبه 5 تير 1392 12:51 |- h@midreza -|


وقتی گلدونمنون شکــست ،

پدرم گفت : قسمت بود ..

مادرم گفت : حیف شد ..

خواهرم گفت : کاش دوتا بود ..

اما وقتی دله من شکست ،

کسی حتی به فکرشــم نبود ..

چهار شنبه 5 تير 1392 12:49 |- h@midreza -|


آغوشی باش و مرا به اندازه ی تمام اشتباهاتم بغل کن ،
بدون آنکه حرفی میانمان رد و بدل شود ،
فقط نگاه باشد و نفس ،
زندگی آنقدرها دوام نمی آورد ،
همین حالا هم دیر است.

چهار شنبه 5 تير 1392 12:37 |- h@midreza -|


ϰ-†нêmê§

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد